با من از عشق سخن بگو!!!?؟
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

با من از عشق سخن بگو!!!?؟

qgy9eqzene9i67mc5hk6.jpg (480×480)


با من از عشق سخن بگو 

 ای سراپا همه خوبی و صفا  

 به خدا محتاجم من چو ماهی كه ز دریا دور است

 و شن گرم كنار ساحل

 پیكرش را گور است موج امید و وفا می خواهم

من تو را می خواهم من تو را می خواهم ای دریا

 ای به ظاهر همه تندی ، همه خشم و به دل 

 گرم و آرام پر از شور و حیات

 من چو گل كه به اشك شب و لبخند سحر محتاج است

و به تو روشنگر دل محتاجم و به تو همچو خورشید و به هر قصه عشق

كه بگویی با دل

 چو هوا محتاجم همچو خورشید بتاب تا چو گل پر بگشایم از شوق تا بپیچد همه جا عطر اشعار ترم

و بخوانند همه و بدانند همه ،  كه تو را می خواهم ای  خورشید و ببینند همه

 كه به تو محتاجم

 به تو چون سرو بلند

 كه بر آن ساعقه نیلوفر نازك پیچید

  همچو پیچك لرزنده خرد

 تار هایی ز هوا می پیچم تا جدا هیچ نگردد از من با تو می مانم در باغ وجود

با تو می میرم ای بود و نبود

 من به تو محتاجم به محبت به وفا محتاجم

 به خدا محتاجم.






:: بازدید از این مطلب : 375
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 3 خرداد 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست